محل تبلیغات شما



شاید آخرین باری که او را دیدم قدش کمی بلندتر از قبل شده بود وسرخی لبهایش ملموس تر صورت استخوانی و نگاه نافذش همانند گذشته بود آهسته گام می زد با شبح زنی در کنار خود نگاهمان در کسری از ثانیه با هم تلاقی کرد و گفت ناگفته های سی ساله را و عشق این یادگار سال های دور هنوز دست از سرم بر نمی دارد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زیبای زمینی تکواندو خدمات کامپیوتری در پرند بصورت سیار